جدول جو
جدول جو

معنی قزل آباد - جستجوی لغت در جدول جو

قزل آباد
(قِ زِ)
دهی از دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه واقع در 8 هزارگزی شمال باختری قره آغاج و 17 هزارگزی جنوب شوسۀ مراغه به میانه. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل است. سکنۀ آن 350 تن. آب آن از چشمه است. محصول آن غلات، نخود، بزرک میباشد. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قزل آغاج
تصویر قزل آغاج
راش، درختی جنگلی با ساقه قطور، برگ های ضخیم و گل های خوشه ای که چوب آن در صنعت کاربرد دارد، مرس، قزل گز، آلوش، قزل آغاجغ، چهلر، آلش، چلر، الاش، الش، راج، آلاش
فرهنگ فارسی عمید
(قُ)
دهی است از دهستان ده تازیان بخش مشیز شهرستان سیرجان، سکنۀ آن 50 تن. آب آن از رودخانه. محصول آن غلات و حبوب. شغل اهالی آنجا زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(قَ طَ)
دهی از دهستان ریوند بخش حومه شهرستان نیشابورواقع در 6 هزارگزی باختر نیشابور. موقع جغرافیایی آن جلگه و معتدل است و 212 تن سکنه دارد. آب از قنات و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه اتومبیل رو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(قُ قُ)
دهی است از دهستان پیشخور بخش رزن شهرستان همدان، واقع در 43هزارگزی جنوب خاوری رزن و یک هزارگزی تجرک. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل مالاریائی است. سکنۀ آن 174 تن است. آب آن از قنات و محصول آن غلات، لبنیات، و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(قُ)
دهی است از دهستان شهر ویران بخش حومه شهرستان مهاباد، واقع در 13هزارگزی شمال مهاباد. در مسیر شوسۀ مهاباد به ارومیه. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل مالاریایی است. سکنۀ آن 217 تن است. آب از رود خانه مهاباد و محصول آن غلات، توتون، چغندر، حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه شوسۀ دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قُ لِ)
دهی است از دهستان زاوه بخش حومه شهرستان تربت حیدریه، واقع در 18هزارگزی خاور تربت حیدریه و 3هزارگزی جنوب شوسۀ عمومی تربت به باخرز و آن را در محل قلعه آباد نیز میگویند. موقع جغرافیایی آن جلگه و معتدل است. سکنۀ آن 25 تن است. آب آن از قنات محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(قُ کَ)
دهی است جزء دهستان غار بخش ری شهرستان تهران، واقع در 12هزارگزی جنوب خاوری شهر ری و کنار راه آهن و یک هزارگزی راه شوسۀ ورامین. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل است. سکنۀ آن 225 تن است. آب آن از قنات و محصول آن غلات، صیفی، چغندر قند و شغل اهالی زراعت است. اطفال ده از دبستان طالب آباداستفاده میکنند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان میزدج از بخش حومه شهرستان شهرکرد که دارای 1627 تن سکنه است، آب آن از چشمه و رود خانه محلی و محصول عمده اش غله و کار دستی زنان گلیم بافی است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(قِ)
نام یکی ازدهستانهای بخش خوسف شهرستان بیرجند که از هشتاد وهشت آبادی تشکیل شده و جمع نفوس آن بالغ بر 16865 تن میشود. قرای مهم آن عبارتند از: فدشک که 1033 تن و سدیج که 3247 تن جمعیت دارد. محصول عمده آن غلات، زعفران و سبزیجات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(قِ زِ غِ)
دهی از دهستان خسروآباد شهرستان بیجار واقع در 18 هزارگزی جنوب خاوری بیجار و کنار شوسۀ بیجار به همدان. موقع جغرافیایی آن تپه ماهور و هوای آن سردسیری است. سکنۀ آن 170 تن. آب آن از چشمه و قنات و محصول آن غلات، لبنیات، انگور، میوه. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان قالیچه، جاجیم، گلیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(کَ چَ دِ)
قریه ای است یک فرسنگی میانۀ جنوب و مشرق شیراز شاید این قریه را امیر کچل بیک ذوالقدر که در سال 909 هجری قمری وارد شیراز گردید و مدتی توقف نمود احداث کرده باشد وکچل آباد گفتند یا آنکه مصطفی قلی بیک کچل افشار که مدتی در فارس راتق و فاتق امور دیوانی بود آن را ساخته باشد. (از فارسنامۀ ناصری). و رجوع به فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 شود
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان اسحاق آباد که در بخش قدمگاه شهرستان نیشابور واقع است و 293 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی از دهستان کاغه که در بخش دورود شهرستان بروجرد واقع است و 137 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(عَ رَ)
دهی جزء دهستان کزاز پائین بخش سربند شهرستان اراک. سکنۀ آن 100تن. آب آن از چشمۀ محلی و رود خانه طوره. محصول آن غلات و چغندرقند و انگور است. نام قدیمی این آبادی پنجه علی بوده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(عِ یَ)
دهی است از دهستان قره کهریز، بخش سربند، شهرستان اراک. سکنۀ آن 895 تن است. آب آن از قنات و در فصل بهار از رود محلی و محصول آن غلات و صیفی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(رَ جُ)
دهی از دهستان آلان براغوش بخش آلان شهرستان سراب. سکنۀ آن 291 تن است. آب آن از رود خانه چاکی چای و محصولات آن غله و حبوب است. صنایع دستی آن فرش و جاجیم بافی میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قُطْ طَ بی یا)
قصبۀ مرکز بخش دهستان کردیان از شهرستان جهرم. مختصات جغرافیائی آن عبارتند از: طول 53 درجه و 37دقیقه از گرینویچ، عرض 28 درجه و 39 دقیقه. ارتفاع آن از سطح دریا در حدود 1060 گز است. این قصبه در 18هزارگزی شمال خاور جهرم و 52 هزارگزی جنوب شهر فسا واقع است و به دو شهر مزبور و شهر شیراز به وسیلۀ شوسه مربوط میباشد. هوای آن گرم و خشک و آب مشروب قصبه از باران است که در آب انبار جمع و نگاهداری میشود، آب برای زراعت از چشمه شور، و دیمی کاری زیاد است. محصولات عبارتند از غلات، پنبه، خرما، تریاک، مرکبات و شغل اهالی زراعت و باغداری و کسب، صنایع دستی زنان قالی بافی. سکنه مطابق آخرین آمار 1913 تن است. از ادارات دولتی فقط بخشداری و دفتر پست و در حدود 10 باب دکان و یک دبستان نیز دارد. در 2هزارگزی شمال باختر آن خرابه های بندی که برای جمعآوری آب باران ساخته شده بود دیده میشود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(قِزِ)
این قریه در محل جلولای قدیم واقع است. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(قِ زِ بُ)
باروی قزل آلان، باروی معروفی است در گرگان که اسکندر کبیر به منظور دفاع از گرگان و دههای اطرافش در مقابل حملات قبایل وحشی مشرق ساخت و انوشیروان ساسانی (530- 578 میلادی) آن را تعمیر کرد. و آن را دیوار قزل آلان نیز مینامند. (مازندران و استرآباد رابینو ص 112)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان شیراز. در 15000 گزی جنوب خاور شیراز و کنار راه فرعی شیراز به خرچول واقع و موقع جغرافیایی آن جلگه و معتدل و مالاریائی است. 280 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و برنج و شغل اهالی زراعت است. این آبادی را قبال آباد نیز میگویند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(نَزْ)
دهی است از دهستان قصبۀ بخش حومه شهرستان سبزوار، در 15هزارگزی مشرق سبزوار در جلگۀ معتدل هوائی واقع است و 375 تن سکنه دارد. آبش از قنات، محصولش غلات و زیره و پنبه، شغل اهالی زراعت و کرباس بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(بُ زُ)
دهی است از دهستان مایوان بخش حومه شهرستان قوچان. سکنۀ آن 631 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(بُ)
دهی از دهستان قاین بخش قاین شهرستان بیرجند. محلی دامنه و معتدل است و 604 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصول آن غلات وزعفران است. شغل اهالی زراعت و گله داری و قالیچه بافی. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(بُ)
دهی است از بخش سلدوز شهرستان ارومیّه که 165 تن سکنه دارد. محصول آن غلات، توتون، چغندر و حبوب است. (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
نام دیگر جندشاپور (جندیسابور) است، و بسریانی آنرا بیت الاباط مینامیدند
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان کوهسارات است که در بخش رامیان شهرستان گرگان واقع است و 360 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(سِ جِ)
دهی است از دهستان کربال بخش زرقان شهرستان شیراز واقع در 78 هزارگزی جنوب خاوری زرقان و شش هزارگزی راه فرعی خرامه بشیراز. ناحیه ای است که در جلگه واقع است و هوای آن معتدل و دارای 1120 تن سکنه است. آب آنجا از رودخانه کر و قنات تأمین میشود. محصول آنجا غلات و برنج. اهالی بکشاورزی گذران میکنند. راه آن فرعی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7). سه فرسخ و نیم کمتر میانۀ جنوب و مشرق گاوکانست. (فارسنامۀ ناصری گفتار2 ص 258)
لغت نامه دهخدا
(زُ)
دهی از دهستان بهنام وسط است که در بخش ورامین شهرستان تهران واقع است و 136 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(فَ)
دهی است از بخش نجف آباد شهرستان اصفهان، دارای 197 تن سکنه. آب آن از قنات و محصول عمده اش غله، بادام، صیفی، انگور و سیب زمینی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(قَ لِ)
قریه ای است در دوفرسنگی مشرق شیراز. (فارس نامه)
لغت نامه دهخدا
(قَ ؟)
دهی است از دهستان استرآبادرستاق بخش مرکزی شهرستان گرگان در 15000 گزی خاور گرگان. موقع جغرافیایی آن دشت معتدل مرطوب مالاریائی. سکنه 220 تن. آب آن از رود خانه قرن آباد. محصولات آنجا برنج، غلات، لبنیات، توتون، سیگار. شغل اهالی زراعت و گله داری. صنایع دستی زنان بافتن پارچه های ابریشمی و کرباس بافی است. راه شوسۀ فرعی وامامزاده ای دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
دهی از دهستان شنبۀ بخش خورموج شهرستان بوشهر. سکنۀ آن 100 تن. آب آنجا از چاه. محصولات عمده آن غلات و راه آنجا فرعی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
تصویری از قزل آغاج
تصویر قزل آغاج
ترکی چلر چلهر آلاش
فرهنگ لغت هوشیار
غاز آباد خشک آباد جایی که آبادی آن از قحط و خشکسالی است محلی که همیشه در آن قحطی حکمفرماست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خزعل آباد
تصویر خزعل آباد
خسرو آباد نام جایی است
فرهنگ لغت هوشیار